جدول جو
جدول جو

معنی جغ جغی - جستجوی لغت در جدول جو

جغ جغی
از پرندگان بومی شمال سلسله جبال البرز، پرنده ای که پرهای.، آدم پر سر و صدا، فرد بد اخلاق و عصبانی مزاج، فرد حراف و شلوغ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی اسباب بازی کودکان شبیه قوطی کوچک دسته دار که موقع تکان دادن صدا می کند، در علم زیست شناسی میوۀ گیاهی خاردار که پس از خشک شدن هرگاه آن را تکان بدهند دانه هایش در میان آن صدا می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جغ جغ
تصویر جغ جغ
وراجی و همهمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نغ نغی
تصویر نغ نغی
کسی که نغ زند و بهانه جوید (بیشتر در مورد کودکان آید)
فرهنگ لغت هوشیار
((جِ جِ غِ))
نوعی اسباب بازی کودکان شبیه قوطی که موقع تکان دادن صدا از آن برآید
فرهنگ فارسی معین
آدم پر سر و صدا، آدمی که زیاد حرف می زند
فرهنگ گویش مازندرانی
جیغ و داد، فریاد و شیون
فرهنگ گویش مازندرانی
فشرده شده
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی اسباب بازی که صدای جالب توجه ای دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
خاک توأم با ریگ که دانه دانه باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
جغجغه
فرهنگ گویش مازندرانی
پر سر و صدا، پرحرف، حرف گوش کن
فرهنگ گویش مازندرانی
خیلی کم، مدت زمان اندک
فرهنگ گویش مازندرانی
صوتی برای رام کردن مرغ و ماکیان، طلب شیرمادر از سوی زبان
فرهنگ گویش مازندرانی